◘◘◘

زخمی عمیق بر پهلویم است، روزگار نمک می پاشد و من پیچ و تاب می خورم
و همگان گمان می کنند که من مستم و می رقصم . . .

◘◘◘◘◘◘
مرا به ذهنت بسپار، نه به دلت
من از گم شدن در جاهای شلوغ می ترسم . . .
◘◘◘◘◘◘
آرزو دارم وقتی لبخند دنبال جایی برای نشستن می گردد
تو در آن نزدیکی باشی . . .
◘◘◘◘◘◘
حوصله ات که سر میرود با دلم بازی نکن ، من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی میکنم
◘◘◘◘◘◘
این روزها

آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست

که رخت های دلتنگیم را

فرصتی برای

خشک شدن نیست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منتظر نظراتون هستم

نظرات 1 + ارسال نظر
رامین جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ http://safarkarde.blogsky.com/

نکنه دلت گرفته..برو زیر بارون..تنها..
سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد